دکتر بهادر اعلمی هرندی،استاد دانشگاه‌ علوم پزشکی تهران

چندی پیش شماری از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی طرح دو فوریتی ۲ برابر کردن دانشجویان پزشکی را به مجلس ارائه کردند. به عنوان فردی که ۴۵ سال در آموزش پزشکی و رزیدنتی در دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول به کار بوده‌ام و همچنین ۳۶ سال دبیری شورای تخصصی و ارزشیابی ارتوپدی را بر عهده داشتم، بر آن شدم که نقدی بر این طرح بنویسم.

به یاد دارم ۵۰ سال قبل که دوره رزیدنتی خود را در آمریکا می‌گذراندم، دولت آن کشور به دلیل درگیری در جنگ ویتنام با کمبود پزشک مواجه شده بود و از اینرو به پزشکان خارجی در صورت قبولی در امتحان E.C.F.M.G اجازه می‌داد دوره تخصصی خود را در آمریکا بگذرانند که بسیاری از این پزشکان پس از فارغ‌التحصیل شدن، در آمریکا ماندگار شدند. در آن موقع در بیشتر بیمارستان‌ها تعداد قابل توجهی پزشکان خارجی و منجمله ایرانی مشغول به کار بودند. اما امروز کمتر پزشکی که تحصیلات خود را در خارج از آمریکا گذرانده باشد در بیمارستان‌های آن کشور دیده می‌شود. علاوه بر این، دولت آمریکا برای جبران کمبود پزشک به دانشکده‌های پزشکی به شرط داشتن امکانات لازم و پذیرفتن تعداد زیادتری دانشجو، کمک‌های مالی می‌کرد که همچنین بیمارستان‌هایی که تعدادی از پزشکان آن اساتید دانشگاه بودند از کمک‌های مالی دولت بهره‌مند می‌شدند تا در صورت فراهم‌آوردن امکانات لازم، به دانشکده پزشکی تبدیل شوند و دانشجو بگیرد.

در آن دوران من در دانشکده پزشکی پنسیلوانیا در شهر فیلادلفیا مشغول تحصیل و گذرانیدن دوره آناتومی بودم، محل کار رئیس بخش آناتومی اتاق نسبتاً بزرگی بود که در یک گوشه آن میز و صندلی رئیس بخش و در گوشه دیگر چند صندلی، تخته سیاه و پروژکتور برای تدریس دانشجویان دوره تخصصی و در گوشه دیگر جسدی برای تشریح گذاشته شده بود. از رئیس بخش آناتومی پرسیدم چرا وضعیت شما که یکی از بهترین دانشکده‌های پزشکی آمریکا هستید، این طور است؟ او در جواب گفت دولت آمریکا به ما اعلام کرده است اگر امکانات لازم را فراهم کنیم و تعداد دانشجویان خود را افزایش دهیم، به ما کمک مالی خواهد کرد. ما تعداد دانشجویان را اضافه کرده‌ایم، ولی چون فضای کافی برای این‌کار نداشتیم، قسمتی از فضای اتاق خود را به این کارها اختصاص داده‌ام تا فضاهای لازم ایجاد شود.

دولت آمریکا به یکی از بیمارستان‌های نیویورک که حدود ۱۰۰۰ تخت داشت و ۶۰۰ نفر از پزشکان آن استادان دانشگاه‌های نیویورک بودند، با توجه به تعداد تخت‌ها و تعداد استادان، کمک مالی می‌کرد تا به یک دانشکده پزشکی بدل شود و دانشجو بگیرد.

در آمریکا کمیته ارزشیابی دانشکده پزشکی پس از بررسی امکانات از نظر تخت‌های بیمارستانی، تعداد استادانی که در آن بیمارستان مشغول به‌کارند و وسایل آموزشی از قبیل کلاس درس و وسایل آزمایشگاهی، اجازه پذیرش دانشجو و افزایش تعداد آنان را می‌دهد. این کمیته مستقل است و ارتباطی به وزارت علوم ندارد و یا در بیمارستان‌های دانشگاهی برای گرفتن رزیدنت برای رشته‌های تخصصی آن بیمارستان از نظر تعداد تخت برای آن رشته، استادان رشته‌های گوناگون و امکانات لازم توسط کمیته ارزشیاب مورد بررسی قرار می‌گیرد و اجازه پذیرش تعداد مشخصی رزیدنت داده می‌شود، امتحان این رزیدنت‌ها به‌وسیله کمیته‌ای که هیچ ارتباطی با وزارت علوم ندارد، انجام می‌گیرد و مدرک تخصصی به آنها داده می‌شود. این کمیته‌ها هر سال یا یک سال در میان از بیمارستان‌ها بازدید به‌عمل می‌آورند و صلاحیت آن‌ها را تایید می‌‌کنند.

متاسفانه در ایران در بعضی موارد در یک شهر کوچک علیرغم نبود امکانات لازم از قبیل فضای آموزشی، بیمارستان و استاد، با فشار نمایندگان یا بزرگان آن شهر اجازه تاسیس دانشکده پزشکی داده می‌شود تا بعداً به امید خدا این امکانات فراهم شود. بعضی از استادان این دانشکده‌ها را پزشکان محلی که صلاحیت آموزشی ندارند و یا از پزشکانی که برای گذراندن طرح به این مناطق اعزام شده‌اند و یا پزشکانی که هر هفته از تهران برای تدریس به دیگر شهرها می‌روند و به اساتید پروازی معروفند، استفاده می‌کنند. بیمارستان‌هایی در برخی شهرها دیده می‌شوند که امکانات استادان مورد نیاز برای تربیت رزیدنت، ندارند با این حال رزیدنت می‌گیرند و تربیت می‌کنند و به آنها مدرک می‌دهند.

وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به وسیله کمیته‌هایی که خود انتخاب می‌کند، صلاحیت دانشکده‌های مزبور را تایید می‌کند و پس از فارغ‌التحصیل‌شدن دانشجویان، از آنان امتحان به عمل می‌آورد و گاهی حتی در مواردی که دانشجویان کم می‌آورند، نمره‌هایشان را اضافه می‌کنند تا قبول شوند!

آیا مسئولان حاضرند خود و خانواده‌های خود را در صورت نیاز به عمل جراحی، به دست چنین پزشکانی بسپارند. به نظر من با توجه به جمعیت کشور، تعداد دانشکده‌های پزشکی و تعداد دانشجویانی که هر سال پذیرفته می‌شوند کمبود پذیرش دانشجو نداریم که بخواهیم تعداد آنان را ۲ برابر کنیم.

بسیاری از فارغ‌التحصیلان در مراکز استان‌ها و شهرهای بزرگ می‌مانند به شهرهای کوچک و روستاها نمی‌روند، به این دلیل است که امکانات زندگی‌ برایشان در آنجا فراهم نشده است. بسیاری از پزشکان مهاجرت کرده در کشورهای دیگر طبابت می‌کنند، اما در کشور ما متاسفانه شماری از پزشکان به ناچار به کاری غیر از حرفه پزشکی می‌پردازند تا درآمد بیشتری کسب کنند.

اصولا بیشتر دانشجویان پزشکی نفرات اول کنکور و باهوش‌ترین و بااستعداد‌ترین جوانان کشورند، دانشجویی که پس از ۷ سال تحصیل، کار مناسب و حقوقی مکفی برای زندگی خود نداشته باشد، یا مهاجرت می‌کند و در کشوری که قدر او را بدانند و حقوق مکفی بدهند کار می‌کند و یا حرفه پزشکی را کنار می‌گذارد و شغل دیگری را که زندگی او را تامین کند، برمی‌گزیند.

به نظر من نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی به جای ارائه طرح دو فوریتی ۲ برابر کردن دانشجویان دانشکده‌های پزشکی بهتر است طرح ۳ فوریتی بدهند، بلکه امکانات آموزشی دانشکده‌های پزشکی در بیمارستان‌ها افزایش یابد. همچنین کمیته‌های مستقل از این مراکز دیدن کند و اجازه گرفتن دانشجو و رزیدنت به آن‌ها داده شود و امتحانات هم به وسیله کمیته‌های مستقل از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام گیرد.

باید برای پزشکان پس از فارغ‌التحصیل شدن امکانات لازم برای زندگی فراهم آید و به آنان حقوق مکفی و به موقع پرداخت شود تا در ایران بمانند، به کشورهای بیگانه مهاجرت نکنند و به کاری غیر از حرفه پزشکی نپردازند که در این صورت کمبود پزشک نخواهیم داشت.

به گفته کارشناسان آموزش هر نفر برای پزشک شدن حدود ۷۰۰ میلیون تومان هزینه دارد، حال تصور کنید که دولت چه هزینه هنگفتی برای پزشک شدن یک نفر می‌پردازد و در آخر او یا کشور را ترک می‌کند و یا شغل دیگری را برمی‌گزیند.

منبع: سازمان نظام پزشکی

  • خانم سزیده
  • شهریور 12, 1398

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *